《鲁拜集》176
این چراخ فلک بسی چو ما کشت و درود
غم خوردن بیهوده نمی دارد سود
پر کن قدح می بکفم در نه زود
تا باز خورم که بودنیها همه بود
苍天把你我之辈栽种旋即收割,
忧愁痛苦也只落得无可奈何。
斟满这杯,快把酒递我,
让我痛饮,既定之数无法打破。
《鲁拜集》177
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان بگمان و شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم ساغر باده ز دست
در بیخبری مرد چه هشیار و چه مست
既然金科玉律不在你我手中,
又何必冥思苦想闷坐终生?
切不可放下手中的杯,
万事了无牵挂,似醉似醒。
《鲁拜集》178
چون آمدنم بمن نبد روز نخست
و ین رفتن بی مراد عز میست درست
بر خیز و میان ببند ای ساقی چست
کاندوه جهان بمی فرو خواهم شست
当初生到世上并非取决于我,
死也非我所愿,又无可奈何。
萨吉啊,快把一切准备停当,
世上的忧愁只有在醉中摆脱。
《鲁拜集》179
در دست هماره آب انگورم باد
در سر هوس بتان چون حورم باد
گویند بمن خدا ترا توبه دهاد
او خود بدهد من نکنم دورم باد
愿手上不离葡萄美酒的杯盏,
愿常怀对天姝般美女的思念。
有人告我,创世主会让你忏悔,
让忏悔就忏悔?一派胡言!
《鲁拜集》180
چون جنس مرا خاصه نداند ساقی
صد فصل ز هر نوع براند ساقی
چون وامانم برسم خود باده دهد
و ز حدّ خودم در گذراند ساقی
萨吉不了解我的禀性,
没理睬我身上种种奇行怪癖。
当我力不胜酒时再劝我一杯,
这酒使我的本相暴露无疑。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论