
《鲁拜集》260
گر ز انکه بدست آید از می دو منی
مینوش بهر جمع و بهر آنجمنی
کانکس که جهان کرد فراغت دارد
از سبلت چون تویی و ریش چون منی
如若有两曼美酒在你手里,
应供人畅饮,尽以酒会友之谊。
那创造世界的主仁慈宽厚,
他才不管你我蓄不蓄须。
《鲁拜集》261
در سنگ اگر شوی چو نار ای ساقی
هم آب اجل کند گذارای ساقی
خاک است جهان غزل بگو ای مطرب
باد است نفس باده بیارای ساقی
即使你是一团火藏身矿里,
死神之水会透过矿石把你浇熄。
人世是一抔黄土,唱起来吧,歌手,
饮吧,你吐纳的瞬间的气息。
《鲁拜集》262
عاشق همه ساله مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
در هشیاری غصّه ء هر چیز خوریم
چون مست شویم هر چه بادا بادا
愿终年沉醉,丝毫不怕丢丑,
终日癫狂放浪,情丝悠悠。
清醒时,尝尽了忧愁滋味,
大醉不醒时,万事皆休。
《鲁拜集》263
آنها که ز پیش رفته اند ای ساقی
در خاک غرور خفته اند ای ساقی
رو باده خور و حقیقت از من بشنو
باد است هر آنچه گفته اند ای ساقی
萨吉啊,那些早已离去的人们,
已在无情的黄土之中栖身。
畅饮一杯,听我句劝:
人们的一切议论不过是清风一阵。
《鲁拜集》264
با ما فلک ار جنگ ندارد عجب است
و ر بر سر ما سنگ نبارد عجب است
قاضی که خرید باده و وقف فروخت
در مدرسه گر بنگ نبارد عجب است
天不与人为敌那才是怪事一桩,
天不降下石雨那才是怪事一桩。
法官不拿义产换酒才是怪事一桩,
学堂不倒卖大麻那才是怪事一桩。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论