《鲁拜集》54
هر چند دلم ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
اکنون که بروی کار در می نگرم
معلومم شد که هیچ معلوم شد
我的心智时时把学问探讨,
使我困惑的问题已经很少。
而今当我又放眼观察世事,
才发现原来什么都不曾知晓。
《鲁拜集》55
این چرخ جفا پنشه ء عالی بنیاد
هر گز کره بسته ء کس را نگشاد
هر جا که یکی دید که داغی دارد
داغی دگرش بر سر آن داغ نهاد
这高高在上的折磨人的苍穹,
从不把折磨人的死结松动。
当他发现一个人正在受苦,
总在人旧痛之上再加新痛。
《鲁拜集》56
آن مرد نیم کز عدمم بیم بود
آن نیم مرا خوشتراز ین نیم بود
جانی است بعاریت مرا داده خدای
تسلیم کنم چو وقت تسلیم بود
我并不担心生命一旦消失,
或许彼世真的比此世欢畅。
我这条命本自真主手中借得,
到清偿时我当会从容清偿。
《鲁拜集》57
بر ترز سپهر خاطرم روز نخست
لوح و قلم و بهشت و دوزخ می جست
پس گفت مرا معلم از علم درست
لوح و قلم و بهشت و دوزخ رخ تست
当初,我就探寻这苍穹的奥秘,
审视自己言行,探讨天堂与地狱。
老师告诉我他的真知灼见,
一生言行天堂地狱全在自己。
《鲁拜集》58
این کهنه رباط را که عالم نام است
آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که وامانده ء صد جمشید است
قصری است که تکیه گاه صد بهرام است
这名为世界之地是人间逆旅,
在这里日月穿梭,昼夜轮替。
它是百个贾姆希德的残宴,
是墓,是百个巴赫拉木永眠之地。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论