《鲁拜集》101
تا کی ز چراغ مسجد و دود کنشت
تا کی ز زیان دوزخ و سود بهشت
بر لوح قضا نگر که از روز ازل
استاد هر آنچه بودنی بود نوشت
何必盯着教堂烟火和寺里的灯光,
何时不再恐惧地狱不再向往天堂。
看看自己操行簿上的优劣记录,
老师当初就把你的际遇记到簿上。
《鲁拜集》102
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند ازپی هرزشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ء زمزمی و گر آب حیات
آخر بدل خاک فرو خواهی شد
到何时你不再痴迷于享乐声色,
到何时不再计较美好与丑恶。
纵然你是神泉,是活命的水,
到头来还不是在地底埋没。
《鲁拜集》103
از دل ز غبار جسم اگر پاک شوی
تو روح مجردی بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت بادا
کآیی و مقیم خطّه ء خاک شوی
心啊,你若能洗净身上的尘埃,
便成为超然之灵,高翔于天外。
天堂便成为你栖身之所,
何苦在这泥土的尘世徘徊。
《鲁拜集》104
این کوزه گران که دست در گل دارند
عقل و خرد و هوش برآن بگمارند
مشت و لگد و طپانچه تا چند زنند
خاک پدر ان است چه می پندارند
看那终日赫泥捣土的陶工,
劳作时倾注了全部智慧心灵。
对那陶土他们狠狠拳打脚踏,
那是父辈的骨殖,他们怎么不懂。
《鲁拜集》105
بر کوزه گری پرپر کردم گذری
از خاک همی نمود هر دم هنری
من دیدم اگر ندید هر بی خبری
خاک پدرم بر کف هر کوزه گری
昨晚我走过一间陶罐作坊,
见陶工手上陶土渐渐成形成样。
粗心人无法发现,我缺看到,
先人的骨殖就在陶工手上。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论