《鲁拜集》97
ای گشته شب و روز بدنیا نگران
اندیشه چه میکنی تو از روز گران
آخر نفسی ببین و باز آی بخود
کایّام چگونه میکند با دگران
朋友,你日夜为尘世利禄忧愁,
何不想有个总清算的时候?
奉劝你万勿迷惘,清醒片刻,
看世道可是对你独薄对人独厚?
《鲁拜集》98
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند در مغاک من و تو
و انگه ز برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
当纯洁的灵魂从你我身体飞出,
用他人尸土做砖为你我修墓。
有朝一日为他人脱坯制砖,
模里倒的又将是你我的尸土。
《鲁拜集》99
کو محرم راز تا بگویم یکدم
کزروز نخست خود چه بودست آدم
محنت زده ء سرشته یی از گل غم
یک چند جهان بگشت و بر داشت قدم
何处觅一知心人倾诉愁肠,
问一声人原本是什么模样。
人本是愁泥塑成的愁客,
世上漫游一番,又启程奔赴他乡。
《鲁拜集》100
نیکی و بدی که در نهاد بشر ست
شادی و غمی که در قضا و قدر ست
با چرخ مکن حواله کاندربر عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر ست
善与恶早由本性注定,
苦与乐早经命运安排。
放聪明些,不必埋怨苍天,
苍天比你我一千倍无奈。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论