
《鲁拜集》435
روحی که منزّه است ز آلایش خاک
مهمان تو آمده است از عالم پاک
می ده تو بیاده ء صبوحی مددش
ز ان پیش که گوید آنعم الله مساک
纯洁的灵魂一尘不染,
从圣境做客来到你身边。
斟一杯晨酒为它接风吧,
趁诵读「愿主保佑你」之前。
《鲁拜集》436
یک روز ز بند عالم آزاد نیم
یک دم زدن از وجود خود شاد نیم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم
我一天也未能摆脱人世束缚,
我没有一次感到呼吸得舒服。
我甘作学徒,向世道请教,
世事难料,至今也未成为师傅。
《鲁拜集》437
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود
ز ین پیش نبودیم و همان بود که بود
ز ین پس چو نباشیم همان خواهد بود
朋友啊,你我不在时世界仍将永存,
勾掉你我的姓名,再不知何处去寻。
你我未来,世界并无任何缺憾,
你我走后,对世界也无任何区分。
《鲁拜集》438
نه در خور مسجدم نه در خورد کنشت
ایزد داند گل مرا از چه سرشت
چون کافر درویشم و چون قحبهء زشت
نه دین و نه دنیا و نه امید بهشت
我不去清真寺,也不去礼拜堂,
主晓得用什么土把我塑造成这样。
纵是异教徒,是声名狼藉的妓女,
我也不信教不求利禄不向往天堂。
《鲁拜集》439
در هر دشتی که لاله زاری بوده است
آن لاله ز خون شهریاری بوده است
هر برگ بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بررخ نگاری بوده است
若哪里的郁金香分外殷红,
那该是帝王的鲜血含蕴在花中。
哪儿地上长出一丛紫罗兰,
那该是美人面颊上的痣点。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论