![](https://img.haomeiwen.com/i4291461/bca99ede1abc0e4e.jpg)
《鲁拜集》389
روزی که بود وقت هلاک من و تو
از تن برود روان پاک من و تو
ای بس که نباشیم و درین چرخ کبود
مه در تابد بر سر خاک من و تو
有朝一日,我们的大限来临,
纯洁的灵魂飞离你我的驱身。
我们永远离去,在蔚蓝的苍穹下,
明月仍将映照你我的孤坟。
《鲁拜集》390
آن ماه که گفتی ملک رحمانست
این بار گرش نگه کنی شیطانست
رویی که چو آتش بز مستان خوش بود
امسال چو پوستین بتابستانست
这美女本如天仙般妩媚艳丽,
仔细看却凶狠得与魔鬼无异。
她的面庞本似冬日暖人的火,
如今却似夏日皮袍令人窒息。
《鲁拜集》391
در دهر چو آواز گل تازه دهند
فرمای بیا که می باندازه دهند
از دوزخ واز بهشت واز حوروقصور
فارغ بنشین کاین همه آوازه دهند
当世上鲜花吐蕊,蓓蕾乍放,
美人啊,请命人备足酒浆。
管什么仙境仙女天堂地狱,
一派谰言,那全是瞎嚷。
《鲁拜集》392
آن باده ء خوشگوار بر دستم نه
و ان ساغر چون نگار بر دستم نه
آن می که چو زنجیر به پیچد برپای
دیوانه شدم بیار بر دستم نه
请递给我那清醇可口的酒,
请递我杯,它是我情人密友。
这酒像缠住我双脚的锁链,
我不能自拔,请把酒递到我手。
《鲁拜集》393
عشقی که مجازی بود آبش نبود
چون آتش نیم مرده تابش نبود
عاشق باید که سال و ماه و شب وروز
آرام و قرار و خورد و خوابش نبود
逢场作戏的爱迸不出火星,
仿佛将熄的火,半灭半明。
痴情人度日如年,朝思暮想,
昼夜神不守舍,寝食不宁。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论