《鲁拜集》121
ایدل همه اسباب جهان خواسته گیر
باغ طر بت به سبزه آر استه گیر
و انگاه بر ان سبزه شبی چون شبنم
بنشسته و بامداد بر خاسته گیر
心啊,纵然你搜罗尽天下财产,
享受草坪和寻欢作乐的花园,
也不过像草上的夜露一滴,
夜尽朝来,露珠便霎时蒸干。
《鲁拜集》122
چندین غم مال و حسرت دنیا چیست
هر گز دیدی کسی که جاوید بزیست
این یک دو نفس که در تنت عار یتست
با عاریتی عاریتی باید زیست
何必为浮生利禄如此忧伤,
可曾见有谁永不死亡?
你胸中的吐纳之气乃借贷而来,
既然是借贷,日后定然清偿。
《鲁拜集》123
ای بیخبر این شکل مجسّم هیچ است
و ین دایره ء سطح مخیّم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابسته ء یک دمیم و آن هم هیچ است
不明真相的人啊,你身边充满虚妄,
你栖身的所在也是一片虚妄。
及时行乐吧,在这破烂不堪的世界,
我们只停留一瞬,这一瞬也是虚妄。
《鲁拜集》124
هر صبح که روز لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد
انصاف مرا زغنچه خوش می آید
کو دامن خویشتن فراهم گیرد
清晨,露珠卧在郁金香花瓣,
紫罗兰躬身向草坪致意寒暄。
我喜欢含苞欲放的蓓蕾,
它伸出手,提起自己的衣衫。
《鲁拜集》125
گر دست دهد ز مغز گندم نانی
و ز می دو منی ز گوسفندی رانی
با ماهر خی نشسته در بستانی
عیشی بود آن نه حدّ هر سلطانی
只要骨肉血脉构成你的身躯,
便休想摆脱既定的命运。
对手是鲁斯塔姆也不要屈膝,
朋友是哈丁台也不要伸手求人。
作者:奥马.海亚姆,张鸿年、宋丕方译
网友评论